مجلس آرای. مجلس آراینده. آن که با سخنان مطبوع حضار را خوش و سرگرم کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که مایۀ آرایش مجالس و محافل باشد. آن که وجودش مجلس را مزین سازد. زینت بخش مجلس: دریغ آن بر و کتف و بالای اوی دریغ آن رخ مجلس آرای اوی. فردوسی. در جهان تا مجلس و لشکر پدیدار آمده ست مجلس آرایی نیامد همچنو لشکرشکن. سوزنی. هم بر این ایوان نو برتخت خویش تاجدار و مجلس آرا دیده ام. خاقانی. به هر محفل که بنشستی تویی در چشم من زیرا که چون تو مجلس آرایی نمی بینم نمی بینم. خاقانی. فرشته رشک برد بر جمال مجلس من که التفات کند چون تو مجلس آرایی. سعدی. سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی. حافظ
مجلس آرای. مجلس آراینده. آن که با سخنان مطبوع حضار را خوش و سرگرم کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که مایۀ آرایش مجالس و محافل باشد. آن که وجودش مجلس را مزین سازد. زینت بخش مجلس: دریغ آن بر و کتف و بالای اوی دریغ آن رخ مجلس آرای اوی. فردوسی. در جهان تا مجلس و لشکر پدیدار آمده ست مجلس آرایی نیامد همچنو لشکرشکن. سوزنی. هم بر این ایوان نو برتخت خویش تاجدار و مجلس آرا دیده ام. خاقانی. به هر محفل که بنشستی تویی در چشم من زیرا که چون تو مجلس آرایی نمی بینم نمی بینم. خاقانی. فرشته رشک برد بر جمال مجلس من که التفات کند چون تو مجلس آرایی. سعدی. سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی. حافظ
دومین مجلس قانونگذاری ایران که طبق اصل های 43، 44، 45 قانون اساسی تشکیل می شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). اولین مجلس سنا در تاریخ بیستم بهمن ماه 1328 مرکب از شصت نفر که سی نفر انتخابی از طرف ملت و سی نفر انتصابی از طرف شاه بودند تشکیل گردید. (ایرانشهر، ج 2 ص 1025). و رجوع به سنا و قانون اساسی (اصل 43 و 44 و 45) در همین لغت نامه شود.
دومین مجلس قانونگذاری ایران که طبق اصل های 43، 44، 45 قانون اساسی تشکیل می شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). اولین مجلس سنا در تاریخ بیستم بهمن ماه 1328 مرکب از شصت نفر که سی نفر انتخابی از طرف ملت و سی نفر انتصابی از طرف شاه بودند تشکیل گردید. (ایرانشهر، ج 2 ص 1025). و رجوع به سنا و قانون اساسی (اصل 43 و 44 و 45) در همین لغت نامه شود.
مجلس آشوب. مجلس آشوبنده. آن که مجلس را بیاشوبد: ز باغ عافیت بویی ندارم که دل گم گشت و دلجویی ندارم نسازم مجلسی کز سایۀ خویش همانا مجلس آشویی ندارم. خاقانی
مجلس آشوب. مجلس آشوبنده. آن که مجلس را بیاشوبد: ز باغ عافیت بویی ندارم که دل گم گشت و دلجویی ندارم نسازم مجلسی کز سایۀ خویش همانا مجلس آشویی ندارم. خاقانی
عباس میرزا (1255- 1316 هجری قمری). پسردوم محمدشاه و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه. مادر وی خدیجه خانم نام داشته و خواهر یحیی خان چهریقی بوده است. عباس میرزا پس از مرگ پدر همواره مورد سؤظن برادر خود ناصرالدین شاه بود. مدت بیست و هفت سال در بغداد و استانبول تبعید بود و در سال 1294 با کسب اجازه از ناصرالدین شاه به ایران برگشت و به ملک آرا ملقب شدو حکومت زنجان به او واگذار گردید اما وی از ترس شاه از آنجا به قفقاز گریخت و سپس مجدداً در سال 1296 به وساطت میرزا حیسن خان سپهسالار به تهران مراجعت کردو حکمران قزوین شد. پس از قتل ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه او را به دربار سزار روسیه فرستاد. در سال 1314 هجری قمری به جای میرزا محسن خان مشیرالدوله به وزارت عدلیه منصوب گردید و سرانجام در حدود 61سالگی در تهران درگذشت. وی شرح احوال خود را با نثری روان و بدون تکلف به رشتۀ تحریر کشیده است. (از مقدمۀ شرح حال عباس میرزا ملک آرا). و رجوع به همین مأخذ شود
عباس میرزا (1255- 1316 هجری قمری). پسردوم محمدشاه و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه. مادر وی خدیجه خانم نام داشته و خواهر یحیی خان چهریقی بوده است. عباس میرزا پس از مرگ پدر همواره مورد سؤظن برادر خود ناصرالدین شاه بود. مدت بیست و هفت سال در بغداد و استانبول تبعید بود و در سال 1294 با کسب اجازه از ناصرالدین شاه به ایران برگشت و به ملک آرا ملقب شدو حکومت زنجان به او واگذار گردید اما وی از ترس شاه از آنجا به قفقاز گریخت و سپس مجدداً در سال 1296 به وساطت میرزا حیسن خان سپهسالار به تهران مراجعت کردو حکمران قزوین شد. پس از قتل ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه او را به دربار سزار روسیه فرستاد. در سال 1314 هجری قمری به جای میرزا محسن خان مشیرالدوله به وزارت عدلیه منصوب گردید و سرانجام در حدود 61سالگی در تهران درگذشت. وی شرح احوال خود را با نثری روان و بدون تکلف به رشتۀ تحریر کشیده است. (از مقدمۀ شرح حال عباس میرزا ملک آرا). و رجوع به همین مأخذ شود